با کسى که روزى روى بدو آورده شریک شوید که او توانگرى را سزاوارتر است و روى آوردن بخت بر وى شایسته‏تر . [نهج البلاغه]

تازه‌نوشته‌هاآخرین فعالیت‌هامجموعه‌نوشته‌هافرزندانم

[بیشتر]

[بیشتر]

[بیشتر]

[بیشتر]

در صفحه نخست می‌خوانید:  ضرر واقعی در بورس - یازده منهای یازده - جنگ ناگزیر - فونت علائم دعایی ترکیب با فونت فارسی - 
کار ِ خانوادگی + چهارشنبه 99 خرداد 21 - 9:7 صبح

همه کار می‌کنند
در خانه ما
بدون ناراحتی
با خوشحالی
از روی میل

سختی‌های پرورش کودک کم می‌شود
بزرگ‌تر که می‌شود
اگر
البته اگر و تنها اگر
یاد بگیرد عضوی از خانواده است
نه فقط در مصرف
که در تولید هم

اگر کودکان عضوی از خانواده باشند
خود را حسّ کنند
از کار برای خانواده لذّت می‌برند
شاد می‌شوند
رغبت پیدا می‌کنند
تربیت ِ خانوادگی این است



در آشپزی
در ظرفشویی
در شیرینی
در نظافت خانه
در همه چیز

فرزندان من کار می‌کنند
خانه را با هم اداره می‌کنیم
چون ما یک «خانواده» هستیم
همه‌مان این حسّ را داریم
حسّ داشتن یک جامعه کوچک را
این مهم است
داشتن این حسّ مهم است!

قال أسدالله (ع): «کَیْفَ یَکُونُ حَالُ مَنْ یَفْنَى بِبَقَائِهِ، وَ یَسْقَمُ بِصِحَّتِهِ، وَ یُؤْتَى مِنْ مَأْمَنِهِ؟» (نهج‌البلاغه، ح115)
چگونه است حال کسى که به بقایش فانى، و به سلامتش بیمار مى‏ شود، و از محلى که در امان نیست مرگش فرا مى ‏رسد. (ترجمه انصاریان)


برچسب‌های مرتبط با این نوشته: عکس 362 - فرزند 535 - خانواده 57 - کار 38 - آشپزی 93 - سیده مریم 281 - سید احمد 274 - سید مرتضی 271 -
نوشته شده توسط: سید مهدی موشَّح نظرات شما ^

در صفحه نخست می‌خوانید:  ضرر واقعی در بورس - یازده منهای یازده - جنگ ناگزیر - فونت علائم دعایی ترکیب با فونت فارسی - 
اصول تربیت فرزند 27 + دوشنبه 99 خرداد 19 - 5:0 صبح

«قهر همیشه ممنوع است»

این یک قانون است
همیشه بوده
همیشه هم هست
یاد گرفته‌اند

محکم ایستادم
پای قوانین باید ایستاد
قانون تخلّف‌ناپذیر است
باید بفهمند که استثنا ندارد
فهمیدند

گاهی قهر می‌کرده
کودکی می‌کرده
سر چیزی ناراحت شده
می‌خواسته ندادم
با برادر دعوا شده
با خواهر
کودک است دیگر
رفته در اتاقی دیگر
در را مثلاً بسته

حتی اتاق دیگر هم نه
در همین پذیرایی
رفته یک گوشه نشسته
از همه فاصله گرفته

زیاد اتفاق می‌افتاد
یک رفلکس و بازخورد طبیعی‌ست
ولی
نباید طبیعی باقی بماند

من عوض کردم
به حول و قوّه خدا
با اصراری که بر قانون داشتم:
«قهر در این خانه ممنوع است»

تا قهر می‌کرد
می‌رفتم سراغش
- پسرم! الآن قهر کردی؟
چرا؟
الآن قهر کنی به چه کسی آسیب می‌زنی؟
به خودت؟
یا به کسی که باهاش دعوا داشتی؟

برایش توضیح می‌دادم که طرف دعوای تو الآن در خوشی کامل است
وقتی تو قهر می‌کنی
او کیف می‌کند
به مقصود می‌رسد
پیروز می‌شود
او برنده مبارزه
چون تو جا خالی کرده‌ای
قهر فایده‌ای برای تو ندارد

این را فهمیدند
قهر هرگز مفید نیست
طبیعت‌شان عوض می‌شود
کودک پراگماتیست است
کارکردگرا
منفعت‌محور
هر چه مفید نباشد رها می‌کند
انسان این‌طور خلق شده است اصولاً.

[ادامه دارد...]


برچسب‌های مرتبط با این نوشته: مباحثه 267 -
نوشته شده توسط: سید مهدی موشَّح نظر دهید!

در صفحه نخست می‌خوانید:  ضرر واقعی در بورس - یازده منهای یازده - جنگ ناگزیر - فونت علائم دعایی ترکیب با فونت فارسی - 
فلسفه عبادت + شنبه 99 خرداد 17 - 10:0 صبح

«چطور شد خودت به نماز رسیدی؟»
خیلی جدّی پرسید
باید جدّی پاسخ می‌دادم:
- الآن فرصت نیست
یک وقت دیگر بپرس
تا مفصل برات توضیح بدم!

سؤال «طلب» است
طلب گاهی ضعیف
پاسخ تأثیر ندارد
باید قوی شود
باید بخواهد
مهم شود
تا نشود گاهی نباید پاسخ داد
پر کردن ِ بیهوده ذهن است

سؤال‌های مهم را که عقب بیاندازی
حساسیت می‌آفریند
بزرگ می‌شود
تل‌انبار
هی روی هم جمع می‌شود
طلب‌هایی اندک
خواستن‌هایی کوچک
روی همه که جمع شود
یک عالمه خواستن
یک عالمه مطالبه
سؤال می‌شود مسأله

یکی دو روزی هی فرصت نمی‌کردم
هر روز هم می‌پرسید
تا وقتش رسید!



- تو بابا داری
کسی که مراقب توست
کار می‌کند
همه نیازهای تو را تأمین
وقتی گرسنه هستی
نگران نیستی
غذا برایت آماده
چیزی برای تحصیل بخواهی
اگر در مدرسه مشکلی پدید آید
ثبت‌نام‌های هر ساله
این یعنی امنیت
تو نگران مشکلات زندگی خود نیستی
اما تا کی؟

یک روز مستقل می‌شوی
هر انسانی می‌شود
دانش‌آموز معلم دارد
معلّم چه کسی را دارد؟
فرزند پدر دارد
پدر چه کسی را دارد؟
یک روز به صدر جدول می‌روی
آن‌روز چطور احساس امنیت می‌کنی؟

من هم همین
فهمیدم که خدا هست
نیازهایم را تأمین
مشکلاتم را رفع
بارها خواستم و کمکم کرد
سختی‌ها را دیدم و یاری‌اش را
با تمام وجود حس کردم
جایی که اگر نبود نمی‌بودم

تو چطور از پدرت اطاعت می‌کنی
کاری که او راضی باشد
تا خیالت از امنیت راحت شود
من هم همین
هر کاری بگوید
می‌خواهم نگران نباشم
احساس امنیت کنم
اطمینان داشته باشم
پس از او اطاعت می‌کنم
تا راضی باشد
تا دوستم داشته باشد

اما نماز
پیامبر (ص) چند بار به معراج رفت
معراج؟
خدا در قرآن گفته که هفت آسمان و هفت زمین وجود دارد
«در کدام آیه؟»
- اللَّـهُ الَّذِی خَلَقَ سَبْعَ سَمَاوَاتٍ وَمِنَ الْأَرْضِ مِثْلَهُنَّ یَتَنَزَّلُ الْأَمْرُ بَیْنَهُنَّ...(طلاق:12)
خداست که هفت آسمان و نیز مثل آنها هفت زمین را آفرید. همواره فرمان او در میان آنها نازل می شود (ترجمه انصاریان)
در بالاترین نقطه
در اوج
وقتی جایی رسید که حتی جبرئیل هم نتوانست
جایی که با خدا تنها شد
آن‌جا چه کرد؟
آن‌جا پیامبر (ص) نماز خواند
یعنی نماز بالاترین شکل عبادت خداست

وقتی بخواهی عزیز شوی
باید بهترین کاری را که دوست دارد انجام دهی
این طور نیست؟!

قال مولانا و مقتدانا (ع): «تَعَاهَدُوا أَمْرَ الصَّلَاةِ وَ حَافِظُوا عَلَیْهَا وَ اسْتَکْثِرُوا مِنْهَا وَ تَقَرَّبُوا بِهَا، فَإِنَّهَا «کانَتْ عَلَى الْمُؤْمِنِینَ کِتاباً مَوْقُوتاً»؛ أَلَا تَسْمَعُونَ إِلَى جَوَابِ أَهْلِ النَّارِ حِینَ سُئِلُوا: «ما سَلَکَکُمْ فِی سَقَرَ؟ قالُوا لَمْ نَکُ مِنَ الْمُصَلِّینَ»» (نهج‌البلاغه، خ199)
پایبند امر نماز شوید، و بر آن محافظت نمایید، و آن را زیاد بخوانید، و به نماز به خداوند تقرّب جویید، زیرا بر مؤمنین امرى واجب در اوقاتى معین است. آیا پاسخ اهل عذاب را نشنیدید زمانى که از آنان پرسیده مى شود: «چه چیز شما را به جهنّم آورد مى گویند: از نمازگزاران نبودیم». (ترجمه انصاریان)


برچسب‌های مرتبط با این نوشته: عکس 362 - فرزند 535 - سیده مریم 281 - سید احمد 274 - سید مرتضی 271 -
نوشته شده توسط: سید مهدی موشَّح نظر دهید!

در صفحه نخست می‌خوانید:  ضرر واقعی در بورس - یازده منهای یازده - جنگ ناگزیر - فونت علائم دعایی ترکیب با فونت فارسی - 
اصول تربیت فرزند 26 + دوشنبه 99 خرداد 12 - 5:0 صبح

«کودکان به یک واحد اندازه‌گیری مالی نیاز دارند»

بچه که ریال نمی‌فهمد
تومان هم
لباسی دیده
کفشی
وقتی 120 تومان فروشنده می‌گوید
حتی اگر 120 هزار تومان هم بگوید
کودک درک روشنی ندارد
حتی اگر مدرسه هم رفته باشد

من «بستنی» را مبنا گرفتم
چون می‌شناختند
چون حس می‌کردند
چون دوستش داشتند
چون حاضر نبودند با چیز دیگری عوضش کنند

- تو حاضری 240 تا بستنی رو بدی تا این کفش رو داشته باشی؟!
یعنی 240 تا بستنی رو عوض می‌کنی با این کفش؟!

فوراً می‌گفت: نه!
می‌فهمید و می‌گفت
درک می‌کرد گران است
متوجه می‌شد
کامل

کودکان این‌طور یک درک نسبی پیدا می‌کنند
قیمت‌ها را
حالا وقتی مثلاً کفشی معادل 60 بستنی باشد
می‌فهمند خوب است
مناسب است
بیشتر باشد اما
خودشان قبول نمی‌کنند

کودکان را دست کم نگیریم
عقل که دارند
محاسبه می‌توانند
مشکل این است که واحدهای محاسبه را هنوز فرا نگرفته‌اند
کافیست واحد مناسب را در اختیارشان قرار دهیم.

[ادامه دارد...]


برچسب‌های مرتبط با این نوشته: مباحثه 267 -
نوشته شده توسط: سید مهدی موشَّح نظرات شما ^

در صفحه نخست می‌خوانید:  ضرر واقعی در بورس - یازده منهای یازده - جنگ ناگزیر - فونت علائم دعایی ترکیب با فونت فارسی - 
پُرطاق! + شنبه 99 خرداد 10 - 5:0 صبح

خانه‌های قدیمی پرطاقچه بودند
همه‌جایشان
هر طرف را که نگاه می‌کردی
همه‌سو می‌دیدی
فضایی که می‌شد چیزی را روی آن گذاشت
حالا هر چه که می‌خواست باشد
از چراغ و لامپا و گردسوز و فانوس گرفته
تا مهر و تسبیح و سوزن و نخ و کتاب

این‌جا درباره‌اش نوشته بودم

حالا که «دوچرخه ثابت نگهدار» ساختیم
وسیله‌ای خانگی
جایی که دوچرخه روی آن سوار شود
بدون تکان چرخ بخورد
این را می‌گویم
چوب‌هایی اضافه آمد
از پانلی که خریده بودیم



وسایل بهتر دیده می‌شود
نخ‌ها و ابزارهای خیاطی
وقتی جلوی چشم باشند
روی طاقچه‌های جدیدمان

گاهی اصلاً یادت می‌رود
آن‌چه که داری
ایده پیدا می‌کنی
همین‌که ابزار و یراق پیش رویت
ببینی‌شان
فضای خیاطی‌مان اکنون پر از طاقچه شده است
بچه‌ها هم در ساخت طاقچه‌ها کمک کردند.

قال أخو رسول الله (ع): «وَ إِنَّهُ سَیَأْتِی عَلَیْکُمْ مِنْ بَعْدِی زَمَانٌ ... کَأَنَّهُمْ أَئِمَّةُ الْکِتَابِ وَ لَیْسَ الْکِتَابُ إِمَامَهُمْ، فَلَمْ یَبْقَ عِنْدَهُمْ مِنْهُ إِلَّا اسْمُهُ وَ لَا یَعْرِفُونَ إِلَّا خَطَّهُ وَ زَبْرَهُ.» (نهج‌البلاغه، خ147)
پس از من به زودى بر شما روزگارى رسد که ... گویى آنان [مردم آن زمان] پیشواى قرآنند نه قرآن پیشواى آنان، از این رو از قرآن نزد آنان جز اسمى نماند، و از کتاب خدا جز خطّ و نوشته اى نشناسند. (ترجمه انصاریان)


برچسب‌های مرتبط با این نوشته: فرزند 535 - خیاطی 10 -
نوشته شده توسط: سید مهدی موشَّح نظرات شما ^

در صفحه نخست می‌خوانید:  ضرر واقعی در بورس - یازده منهای یازده - جنگ ناگزیر - فونت علائم دعایی ترکیب با فونت فارسی - 
اصول تربیت فرزند 25 + دوشنبه 99 خرداد 5 - 5:0 صبح

«همه چیز مال خانواده است،‌ نه مال پدر و مادر»

اگر بخواهیم لج‌باز نشود
اگر بخواهیم زور نگوید
اگر بخواهیم مراقب خانواده باشد
وسایل و اموال
اگر بخواهیم آسیبی به چیزی نزند
پرت نکند و نشکند
اگر بخواهیم زیاده‌خواه نباشد
هی نگوید این را بخر و آن را
گران‌خواه نباشد
باید که خود را «شریک» تصوّر کند

- اگه تلویزیون‌مون خراب بشه...
- اگه پولامون تموم بشه...
- این کامپیوتر مال هممونه، اگه...

کلاً باید «مال ِ من» را با «مال ِ ما» عوض کرد
تا جایی که می‌شود

مدام باید تأکید کرد
وقتی کوچک است
احساس کند شریک است
در تمام آن‌چه در خانه هست
احساس کند اگر آسیب ببیند
اموال خودش آسیب دیده

در خانه ما این‌طور شده
بچه‌ها مراقب هستند
مراقب هم هستند
تا کسی بخواهد مثلاً صندلی را کج کند و قرچ آن در بیاید
دیگری جلویش در می‌آید:
«این صندلی مال هممونه‌ها، داری خرابش می‌کنی!»

[ادامه دارد...]


برچسب‌های مرتبط با این نوشته: مباحثه 267 -
نوشته شده توسط: سید مهدی موشَّح نظرات شما ^

در صفحه نخست می‌خوانید:  ضرر واقعی در بورس - یازده منهای یازده - جنگ ناگزیر - فونت علائم دعایی ترکیب با فونت فارسی - 
ثابتش کن! + شنبه 99 خرداد 3 - 7:0 صبح

این‌که نمی‌شود
در خانه ماندن
هر روز
کودکانی که پیش از این مدرسه می‌رفتند
راهی که طی می‌شد
هر روز
زنگ‌های تفریح
دوندگی‌ها
بازی‌ها
علی‌رغم ممانعت ناظم مدرسه
زنگ ورزش حتی

امروز هیچ‌کدام نیست
می‌شود؟!
این شدنی‌ست؟!
قطعاً خیر
برای سلامتی نمی‌شود

فکر خرید لوازم ورزشی خانگی به سرم زد
اما نمی‌شود
حتی فکر خریدش را هم نمی‌شود کرد
قیمت‌ها غیرمتعارف

- خب ما دوچرخه که داریم
چطور است ثابتش کنیم
طوری که حرکت نکند
درجا بزند
این ایده را در پیش



طرح را روی کاغذ کشیدم
کمی اندازه‌ها بزرگ‌تر
که به هر دوچرخه‌ای بخورد
اگر بعداً دوچرخه بزرگ‌تری خواستیم ثابت کنیم

دادم چوب‌بری
MDF برش زد و نوار دور
آوردیم خانه
با بچه‌ها دست به دست هم
اول دوچرخه را خوب شستند
بعد هم چوب‌ها را تمیز کردند



چند روز است داریم
بچه‌ها خوشحالند
روزی هر کدام حداقل یک ساعت
مریم که یکی دو سال بود دوچرخه سوار نشده
خیلی راضی

می‌شود
واقعاً می‌شود
در خانه ماندن به معنای بیکاری نیست
کار به دنبال آدم نمی‌آید
ما هستیم که باید کار را بجوییم
کار همیشه هست
انسان بیکار انسان مُرده است!

قال وصی رسول‌الله (ع): «وَ إِنَّهُ سَیَأْتِی عَلَیْکُمْ مِنْ بَعْدِی زَمَانٌ لَیْسَ فِیهِ شَیْءٌ أَخْفَى مِنَ الْحَقِّ وَ لَا أَظْهَرَ مِنَ الْبَاطِلِ وَ لَا أَکْثَرَ مِنَ الْکَذِبِ عَلَى اللَّهِ وَ رَسُولِهِ» (نهج‌البلاغه، خ147)
پس از من به زودى بر شما روزگارى رسد که در آن چیزى پنهان تر از حق، و آشکارتر از باطل، و فراوان تر از دروغ به خدا و پیامبرش نباشد. (ترجمه انصاریان)


برچسب‌های مرتبط با این نوشته: عکس 362 - فرزند 535 - کار 38 - سید احمد 274 - سید مرتضی 271 -
نوشته شده توسط: سید مهدی موشَّح نظر دهید!

در صفحه نخست می‌خوانید:  ضرر واقعی در بورس - یازده منهای یازده - جنگ ناگزیر - فونت علائم دعایی ترکیب با فونت فارسی - 
اصول تربیت فرزند 24 + دوشنبه 99 اردیبهشت 29 - 4:0 صبح

«هر سؤالی پاسخ‌دادنی نیست»

نه ما فقط
خود ِ کودک اصلاً باید یاد بگیرد
او قرار نیست
چرا باید باشد؟!
این‌که به هر سؤالی پاسخ دهد

تلفن زنگ خورده
گوشی را برداشته
مخاطب سؤالی پرسیده
سؤالی که شایسته نبود بپرسد:
«اونجا خونه کیه؟ اسمت چیه؟»
- ببین پسرم
وقتی دیگری تلفن کرده
او باید خود را معرفی کند
ما نه
شاید تروریست باشد
شاید دزد باشد
شاید قصد سوء
ما که نباید هر چه پرسید پاسخ دهیم
فقط سؤالی که به دیگران ربط داشته باشد

گاهی از خود من سؤالی می‌پرسید
پیامکی رسیده
«کی بود؟!»
- دختر گلم! نمی‌خوام به این سؤالت پاسخ بدم
نه این‌که مهم باشد
نه این‌که فرد خاصی پیامک زده
فقط برای این‌که عادت نکنی
یاد نگیری که سؤالات بی‌ارتباط با خود بپرسی
برای این‌که یاد بگیری نپرسی
به این سؤالت جواب نمی‌دهم

یکی دو بار
چند بار
وقتی به سؤالات بی‌ربط پاسخ ندادم
از سرشان رفت
یاد هم گرفتند
دیگر دیگران هم سؤال بپرسند
می‌دانند نباید پاسخ دهند
سؤالی که پاسخ آن فایده‌ای برای دیگران ندارد

- عزیزم! فقط سؤالی بپرس که دانستن پاسخ آن بر دانش تو بیافزاید!

[ادامه دارد...]


برچسب‌های مرتبط با این نوشته: مباحثه 267 -
نوشته شده توسط: سید مهدی موشَّح نظرات شما ^

در صفحه نخست می‌خوانید:  ضرر واقعی در بورس - یازده منهای یازده - جنگ ناگزیر - فونت علائم دعایی ترکیب با فونت فارسی - 
بانکداران + شنبه 99 اردیبهشت 27 - 6:0 صبح

اکنون یک حساب جدید دارند
حسابی که از آن خرج می‌کنند

خیلی دوست داشتند
کارت کشیدن را
بیشتر از آن‌که پول بدهند
اکنون دارند
دو حساب
قبلاً فقط یکی برای پس‌انداز
قرار بود در بزرگسالی برداشت کنند

حالا هر پولی که به دست می‌آورند
بخش می‌کنند
آدم‌ها را همین‌جا می‌توان شناخت
از «الگوی تخصیص»شان

یکی‌شان هر چه بگیرد به حساب پس‌انداز می‌ریزد
تا برندارد و خرج نکند
یکی دیگر
کاملاً بر عکس
همه را برای هزینه
و سومی
تعادلی در پس‌انداز و هزینه



الگوی تخصیص در آدم‌ها فرق می‌کند
تابع شخصیت آن‌ها
برنامه‌شان برای زندگی
همین‌که شیوه خرج کردن‌مان تفاوت دارد
آدم‌های متفاوتی می‌شویم

نه فقط خرج کردن پول
خرج کردن عمر هم
خرج کردن وقت
چند ساعت کار، چند ساعت عبادت، چند ساعت اینترنت، چند ساعت...
یک نتیجه ساده دارد:
بگو روزت را چطور تقسیم می‌کنی، تا بگویم کیستی!

قال أمیرنا (ع): «أَهْلُ الدُّنْیَا کَرَکْبٍ یُسَارُ بِهِمْ، وَ هُمْ نِیَامٌ» (نهج‌البلاغه، ح64)
اهل دنیا چون کاروانى هستند که آنان را مى برند در حالى که در خوابند. (ترجمه انصاریان)


برچسب‌های مرتبط با این نوشته: فرزند 535 - اقتصاد 144 - سیده مریم 281 - سید احمد 274 - سید مرتضی 271 -
نوشته شده توسط: سید مهدی موشَّح نظرات شما ^

در صفحه نخست می‌خوانید:  ضرر واقعی در بورس - یازده منهای یازده - جنگ ناگزیر - فونت علائم دعایی ترکیب با فونت فارسی - 
اصول تربیت فرزند 23 + دوشنبه 99 اردیبهشت 22 - 5:0 صبح

«بخشیدن حق‌الناس یک ظلم آشکار است»

من پدر هستم
والد یعنی
اگر کودک به من ظلم کند
می‌توانم ببخشم
چه خوب هم
من از حق خودم می‌گذرم
تا کودک یاد بگیرد بخشندگی را
اما حق دیگران چه؟
آیا می‌توانم حق کودکان را به هم ببخشم؟

«اشکالی نداره، ببخشش، حالا چیزی نشده که،‌ داداشته!»
این را زیاد شنیده‌ایم
این‌ور و آن‌طرف
کودکانشان را به بخشیدن دعوت می‌کنند
به گذشتن از حق
به زور

من نکردم
من سر شکایت‌های کودکان حساس بودم
و هستم
خیلی هم

من به عنوان یک والد
حق بخشش ندارم
من مجری عدالتم
من باید نسبت به حقوق آن‌ها حساس باشم
تا
تا پشت و پناه هر کدامشان شوم
که اگر نشوم
چطور اعتماد کنند؟!
بدون اعتماد که تربیت ممکن نیست

من سخت گرفتم
بهشان گفتم
از «حق‌الناس‌تان» نمی‌گذرم
وقتی یکی از دیگری شکایت کند
پای آن می‌ایستم
باید عذرخواهی کند
باید جبران کند
باید خودش ببخشد
من از طرف او بخشش نمی‌کنم

عفو خوب است
اما خودشان باید به آن برسند
به مرحله‌ای که ببخشند
قدرت بر بخشندگی پیدا کنند
پدر و مادر اگر اجبار به عفو کنند
لج‌باز می‌شوند
در نبود پدر و مادر انتقام می‌گیرند
از هم
کینه‌ای
به هم بی‌رحم می‌شوند!

[ادامه دارد...]


برچسب‌های مرتبط با این نوشته: مباحثه 267 -
نوشته شده توسط: سید مهدی موشَّح نظر دهید!

<   <<   26   27   28   29   30   >>   >

یکشنبه 04 تیر 15

امروز:  بازدید

دیروز:  بازدید

کل:  بازدید

برچسب‌های نوشته‌ها
فرزند عکس سیده مریم سید احمد سید مرتضی مباحثه اقتصاد آقامنیر آشپزی فرهنگ فلسفه خانواده کار مدرسه سفر سند آموزش هنر روحانیت بازی خواص فاصله طبقاتی دشمن فیلم ساخت انشا خودم خیاطی کتاب جوجه نهج‌البلاغه تاریخ فارسی ورزش طلاق
آشنایی
سید مهدی موشَّح - شاید سخن حق
السلام علیک
یا أباعبدالله
سید مهدی موشَّح
آینده را بسیار روشن می‌بینم. شور انقلابی عجیبی در جوانان این دوران احساس می‌کنم. دیدگاه‌های انتقادی نسل سوم را سازگار با تعالی مورد انتظار اسلام تصوّر می‌نمایم. به حضور خود در این عصر افتخار کرده و از این بابت به تمام گذشتگان خود فخر می‌فروشم!
فهرست

[خـانه]

 RSS     Atom 

[پیام‌رسان]

[شناسـنامه]

[سایت شخصی]

[نشانی الکترونیکی]

 

شناسنامه
نام: سید مهدی موشَّح
نام مستعار: موسوی
جنسیت: مرد
استان محل سکونت: قم
زبان: فارسی
سن: 44
تاریخ تولد: 14 بهمن 1358
تاریخ عضویت: 20/5/1383
وضعیت تاهل: طلاق
شغل: خانه‌کار (فریلنسر)
تحصیلات: کارشناسی ارشد
وزن: 125
قد: 182
آرشیو
بیشترین نظرات
بیشترین دانلود
طراح قالب
خودم
آری! طراح این قالب خودم هستم... زمانی که گرافیک و Html و جاوااسکریپت‌های پارسی‌بلاگ را می‌نوشتم، این قالب را طراحی کردم و پیش‌فرض تمام وبلاگ‌های پارسی‌بلاگ قرار دادم.
البته استفاده از تصویر سرستون‌های تخته‌جمشید و نمایی از مسجد امام اصفهان و مجسمه فردوسی در لوگو به سفارش مدیر بود.

در سال 1383

تعداد بازدید

Xکارت بازی ماشین پویا X