[ و چون زیاد بن ابیه را به جاى عبد اللّه پسر عباس به فارس و شهرهاى تابع آن حکومت داد ، در گفتارى دراز که او را از گرفتن خراج پیش از رسیدن وقت آن نهى فرمود گفت : ] کار به عدالت کن و از ستم و بیداد بپرهیز که ستم رعیت را به آوارگى وادارد و بیدادگرى شمشیر را در میان آرد . [نهج البلاغه]

تازه‌نوشته‌هاآخرین فعالیت‌هامجموعه‌نوشته‌هافرزندانم

[بیشتر]

[بیشتر]

[بیشتر]

[بیشتر]

در صفحه نخست می‌خوانید:  ضرر واقعی در بورس - یازده منهای یازده - جنگ ناگزیر - فونت علائم دعایی ترکیب با فونت فارسی - 
راهی دیگر + شنبه 99 فروردین 30 - 6:0 صبح

پنیر ِ پیتزا مشکوک است
نمی‌دانیم از چیست
محتویاتش
حرف و حدیث هم که زیاد

پنیرهای معمولی هم شور
کم‌چرب هم
به درد پیتزا نمی‌خورد
ما هم که زیاد در خانه پیتزا می‌پزیم
بچه‌ها دوست دارند
حداقل دو هفته یک‌بار



پنیر محلی خریدیم
معمولاً چرب‌تر
و برای نمک
یک روز در آب سرد داخل یخچال

دیگر شور نبود
اما مرطوب
لازم بود چند روز در آبکش باشد
داخل یخچال

می‌شد رنده کرد
تا حدودی خشک شده
نمک از دست داده
چرب هم هست
اگر چه نه به اندازه پنیرپیتزاهای مرسوم
اصلاً پنیر پیتزا چربی خیلی بالایی دارد
و ضرر بیشتر هم
پنیر ِ ما کم‌تر

فرار از کلیشه‌ها مهم است
کودکان باید یاد بگیرند
همه چیز همانی‌که می‌بینیم نیست
همانی‌که یادمان داده‌اند
اگر همیشه این‌طور میسّر شده
دلیل ندارد طور دیگر نشود!

قال أمیرالمؤمنین (ع): «النَّاسُ ثَلَاثَةٌ: فَعَالِمٌ رَبَّانِیٌّ وَ مُتَعَلِّمٌ عَلَى سَبِیلِ نَجَاةٍ وَ هَمَجٌ رَعَاعٌ، أَتْبَاعُ کُلِّ نَاعِقٍ یَمِیلُونَ مَعَ کُلِّ رِیحٍ، لَمْ یَسْتَضِیئُوا بِنُورِ الْعِلْمِ وَ لَمْ یَلْجَئُوا إِلَى رُکْنٍ وَثِیقٍ» (نهج‌البلاغه، ح147)
مردم سه گروهند: دانشمند ربّانى، دانشجوى بر راه نجات، و مگسانى ناتوان که به دنبال هر صدایى مى روند، و با هر بادى حرکت مى کنند، به نور دانش روشنى نیافته، و به رکنى محکم پناه نبرده اند. (ترجمه انصاریان)


برچسب‌های مرتبط با این نوشته: عکس 362 - آشپزی 93 - سید مرتضی 271 -
نوشته شده توسط: سید مهدی موشَّح نظرات شما ^

در صفحه نخست می‌خوانید:  ضرر واقعی در بورس - یازده منهای یازده - جنگ ناگزیر - فونت علائم دعایی ترکیب با فونت فارسی - 
نانِمان + سه شنبه 99 فروردین 26 - 5:0 صبح

می‌شود
همه‌چیز را
ما نان را هم در خانه پختیم
تافتون
در این وضعیت قرنتینه

آسان است
همه چیز می‌شود
همه کار شدنی‌ست
شاید کمی سخت
در ابتدا
اما
مگر در گذشته با کمترین امکانات نمی‌کردند
همین کارها را
مردمان‌مان؟!



بچه‌ها هم هر روز یک شیرینی
مدل‌های مختلف
طرح‌های جدید
در وقت‌هایی که درس و مشق ِ مجازی ندارند!



زندگی شیرین‌تر نیست؟
وقتی خانواده در کنار هم
تولید محصولات مورد نیاز
از منابعی ارزان و در دسترس



چقدر زندگی ِ شهری دور شده
زندگی ِ مدرن
سبک زندگی ِ غربی آرامش را از ما گرفته
آسایش را
قدرت ِ فکر و خلاقیت را
وقتی
همه چیز را از هایپراستار می‌خری
از رفاه ِ دنیا
از افق ِ کورش و داریوش و خشایارشا
بسته‌بندی شده
پیش‌آماده
آماده خوردن
حداکثر با اندکی گرم کردن
این زندگی‌ست؟!

قال الإمام (ع): «الْعِلْمُ خَیْرٌ مِنَ الْمَالِ، الْعِلْمُ یَحْرُسُکَ وَ أَنْتَ تَحْرُسُ الْمَالَ، وَ الْمَالُ تَنْقُصُهُ النَّفَقَةُ وَ الْعِلْمُ یَزْکُوا عَلَى الْإِنْفَاقِ، وَ صَنِیعُ الْمَالِ یَزُولُ بِزَوَالِهِ» (نهج‌البلاغه، ح147)
دانش بهتر از مال است، زیرا علم، نگهبان تو است، و مال را تو باید نگهبان باشى مال با بخشش کاستى پذیرد امّا علم با بخشش فزونى گیرد، و مقام و شخصیّتى که با مال به دست آمده با نابودى مال، نابود مى گردد. (ترجمه دشتی)


برچسب‌های مرتبط با این نوشته: عکس 362 - فرزند 535 - اقتصاد 144 - آشپزی 93 -
نوشته شده توسط: سید مهدی موشَّح نظرات شما ^

در صفحه نخست می‌خوانید:  ضرر واقعی در بورس - یازده منهای یازده - جنگ ناگزیر - فونت علائم دعایی ترکیب با فونت فارسی - 
اصول تربیت فرزند 19 + دوشنبه 99 فروردین 25 - 5:0 صبح

«خبرچینی بهایی ندارد»

خبر دارد
چیزی شنیده
اطلاعات است دیگر
مردم هم کمتر حساس
نسبت به کودکان

کودک همه‌جا می‌رود
محذور اخلاقی که ندارد
محرم و نامحرم هم
خانه اقوام را می‌بیند
حرف‌هایشان را می‌شنود
اطلاعاتی دارد که شاید برای والدین ارزش داشته باشد
اما آیا ارزش خبرچین شدنش را دارد؟
قطعاً ندارد
قطعاً

کودک می‌آید و خبر می‌آورد:
«مبل‌شان سبز رنگ است، تلویزیون‌شان به دیوار وصل است...»
عکس‌العمل ما چیست؟

والدین نباید بپذیرند
نباید مثبت رفتار کنند
حتی در صورت‌شان
نباید کودک حس کنجکاوی و توجه را ببیند

بعضی که اصلاً تشویق هم می‌کنند
دیده‌ام که می‌گویم
می‌پرسند یعنی:
«چند تا اتاق داشتن؟ مبلاشون چند تا بود؟»

من که حتی خبرچینی کودکان از هم را هم نمی‌پذیرفتم
وقتی مثلاً سیدمرتضی می‌آمد و می‌گفت:
«بابا سیداحمد از دفترش کاغذ پاره کرد»
- سیدمرتضی! این چیزی که گفتی چه ارتباطی به من داره؟
اگر دلت می‌سوزه، به خودش تذکر بده
براش توضیح بده که نباید این‌کارو بکنه
اگر دفتر تو رو پاره کرد حق داری بگی!

اثر داشته
از سرشان افتاده
یاد گرفته‌اند
خبرکشی نمی‌کنند

البته یک مطلب دیگر را هم یادشان داده‌ام:
اگر دارد به همه ما ضرر می‌زند
باید خبر دهید
مثلاً به گاز دست زده یا برق
چون آسیب آن به همه ما می‌رسد
و به خودتان
پس نوعی شکایت محسوب می‌شود

وقتی خبر بها نداشته باشد
خبرچینی بی‌ارزش می‌شود
کودکان ترک می‌کنند
اگر پدر و مادر به خبرکِشی‌های کودک دل ندهند!

[ادامه دارد...]


برچسب‌های مرتبط با این نوشته: مباحثه 267 -
نوشته شده توسط: سید مهدی موشَّح نظرات شما ^

در صفحه نخست می‌خوانید:  ضرر واقعی در بورس - یازده منهای یازده - جنگ ناگزیر - فونت علائم دعایی ترکیب با فونت فارسی - 
کیک ِ نیمه شعبان + جمعه 99 فروردین 22 - 2:44 عصر

نمی‌شد که بخریم
اصلاً راه ندارد
خیلی مقیّد هستیم به مراعات ضوابط کرونا
کمتر از خانه بیرون
خریدهای مشکوک نمی‌کنیم
حالا برویم از قنادی کیک بخریم
چه تضمینی بر عدم آلودگی؟!

مریم دست به کار شد
همّت کرد
بچه‌ها هم کمی کمکش کردند
بیشتر خودش



نتیجه درخشان بود
شاهکار
کیک شطرنجی هم این‌بار
عالی!



می‌شود
در خانه می‌شود
تلاش که کنیم
همه چیز شدنی‌ست

چرا تولیدات خانگی متروک می‌شوند؟
نباید اجازه دهیم
لذّت ِ تولید از لذّت ِ مصرف بیشتر است
این را آنان که در خانه تولید کنند می‌فهمند
مریم که این کیک را پخت
از همه ما خوشحال‌تر بود
از تلاشی که کرده و محصولی که تولید کرده!

قال أمیرالمؤمنین(ع): «إمْشِ بِدَائِکَ، مَا مَشَى بِک» (نهج‌البلاغه، ح27)
با بیمارى ات همراهى کن مادامى که با تو همراهى مى کند. (ترجمه مکارم)


برچسب‌های مرتبط با این نوشته: عکس 362 - فرزند 535 - آشپزی 93 - سیده مریم 281 - سید احمد 274 - سید مرتضی 271 -
نوشته شده توسط: سید مهدی موشَّح نظرات شما ^

در صفحه نخست می‌خوانید:  ضرر واقعی در بورس - یازده منهای یازده - جنگ ناگزیر - فونت علائم دعایی ترکیب با فونت فارسی - 
ته ِ لاونگ + سه شنبه 99 فروردین 19 - 4:51 عصر

تهش چه می‌شود؟
ته ِ این تبلیغ هر روزه تلاونگ

همه شاید ندانند
ولی غربی‌ها
آن‌ها حتماً خوب می‌دانند
مردم‌شان
با تمام گوشت و پوست و استخوان
لمس کرده‌اند
آن‌ها می‌دانند تهش چه می‌شود
بگذار تا ما هم بدانیم

امروز که تخم‌مرغ می‌خریم
مثل دیروز
مثل سال‌های پیش
کمی لک دارد
آلودگی روی پوسته
بر روی شانه‌های مقوایی
خیلی تمیز نیست خُب
زحمت کشیده مرغ
همه اندازه‌ای هم هست
ریز و درشت
اما
کیلویی ده تومان
با همه خوب و بدش

حالا
شرکت‌ها می‌آیند
مثل همین تلاونگ
همین که هر روز از تلویزیون تبلیغ می‌کند
آگهی بازرگانی
در هر شبکه
به رسانه پول می‌دهد
همه رسانه‌ها
و مدام از خوبی تخم‌مرغ‌هایش

دست‌چین شده
بله
البته که تمیزتر است
همه هم‌اندازه
همه مثل هم
زیبا و خوشگل
دلبری می‌کند
با بسته‌هایی که می‌درخشد

چند وقت بعد هم
کارشناسان پزشکی می‌آیند
از راه می‌رسند
متخصصین بهداشت
یا از روی حُسن نیّت
یا
البته گاهی هم پول گرفته
بالاخره آن‌ها هم بخشی از زنجیره تبلیغ
شرکت‌ها حاضرند به آن‌ها هم پرداخت کنند

«ای مردم
از تخم‌مرغ‌های بسته‌بندی‌شده استفاده کنید
سالم‌تر است
مفیدتر است
کم‌تر آلودگی دارد
برای سلامتی خودتان»

اثرش چیست؟
روشن است
همه می‌رویم سراغ بسته‌بندی
دست‌چین‌شده‌ها
چرا که نرویم
وقتی کیفیتی بهتر از تخم‌مرغ‌های شانه‌ای معمولی دارند

تهش را بدانیم
تهش این است

قطعاً هزینه بیشتری باید پرداخت کنیم
طبیعی هم هست
زحمت کشیده‌اند دیگر
بسته‌بندی به این زیبایی
این همه هزینه چاپ و برچسب و کنترل کیفیت
تازه خرج تبلیغ هم هست
پول بیشتری می‌دهیم
کیلویی 20 هزار تومان شاید

اما
یک حادثه اتفاق می‌افتد
پس از مدتی
حادثه‌ای خطرناک
عرضه تخم‌مرغ‌های شانه‌ای متوقف می‌شود
تخم‌های لکه‌دار
آن‌هایی که ظاهر زیبایی نداشتند
آن‌هایی که
قیمت ارزان‌تری داشتند

آن‌ها را برای کاربردهای دیگری می‌برند
خُرد می‌کنند و می‌شود خوراک دام
سیب‌های لک‌دار را
وقتی سیب‌ها بسته‌بندی شده و درشت می‌شوند
همه با ظاهری زیبا
لک‌دارها را له می‌کنند
کود می‌شود و می‌رود پای درخت‌ها
بخشی از منابع غذایی ما
غذایی که می‌تواند ما را سیر کند
مردم ما را
دیگر عرضه نمی‌شوند
چرا؟
زیرا «ظاهر» مهم شده است
دیگر مواد غذایی بدظاهر در بازار پیدا نمی‌شود
همه چیز شکیل و زیبا

دو گروه ضرر می‌کنند؛

1. طبقه متوسط
حالا دیگر هر ماه پول کم می‌آورد
بودجه‌اش نمی‌رسد
هزینه تخم‌مرغ و میوه و گوشت و مرغ همه بالا رفته است
بسته‌بندی شده
گران‌تر خب
و او خود را محتاج می‌بیند
به این کیفیت
به خرید آن‌ها
پس
او ناچار است بیشتر کار کند
هر کاری بکند
او کمتر با خانواده است
او کمتر عبادت می‌کند
او کمتر تفکر می‌کند
او کمتر به فرزندانش توجه می‌کند
کمتر صله رحم
همیشه گرفتار است
وقت ندارد اصلاً
حالا چه فسادهایی از همین پُرمشغلگی پدید می‌آید!

2. طبقه مستضعف چه؟
آن‌ها تا دیروز خرید می‌کردند
توان خرید داشتند
حالا ندارند
زیرا دیگر عرضه نمی‌شود
کالاهایی که بتوانند بخرند
آن‌ها زباله‌گرد می‌شوند
باید اضافه غذای طبقه مرفه را مصرف کنند
کالاهای تاریخ گذشته را
میوه‌های زیبا و تمیز اما نیم‌خورده را
چرا؟!
زیرا دیگر میوه لک‌دار در بازار پیدا نمی‌شود
تخم‌مرغی که ظاهرش زیبا نباشد
روی شانه مقوایی باشد
کمی هم پر و بال مرغ به آن چسبیده باشد

شغل هم دیگر ندارد
بیکار می‌شود
چرا؟
زیرا طبقه متوسط شغل او را گرفته
طبقه متوسط خب توانمندتر بوده
تحصیل بیشتر داشته
ولی هرگز حاضر نبوده همه‌جور کاری انجام دهد
آن کارها می‌ماند برای طبقه مستضعف

حالا دیگر
او ناگزیر شده هر کاری را قبول کند
چون تأمین نیازهایش بودجه بیشتری می‌خواهد
و چون توانمندتر است
راحت‌تر می‌تواند شغل‌ها را اشغال کند
چیزی برای طبقه مستضعف باقی نمی‌گذارد
بیکار
بدون حقوق
کالای ارزان هم که دیگر نیست
بی‌خانمان
گرسنه
دنبال باقی‌مانده ثروتمندان و مستکبرین

این آخر کار است
این تهش است
این اتفاقی است که در غرب افتاده
و می‌افتد
هر روز
بدتر و بدتر
و به زودی
در کشور ما هم
اگر
اگر
اگر و تنها اگر
ما هم همان مسیر را برویم
اگر
فریب این کالاهای بسته‌بندی پرزرق و برق را بخوریم
اگر از فروشگاه‌های زنجیره‌ای خرید کنیم
چیزهایی را بخریم که زیباترند!

لپه کیلویی 10 تومان
در بازار روز
به صورت فلّه‌ای
اما در فروشگاه‌های زیبا
بسته‌بندی شده
900 گرمی‌اش را 22 هزار تومان می‌فروشند
نمی‌فروشند؟!

این تجربه مردم غرب است
باید از آن استفاده کنیم
و گرنه این‌جا هم همان می‌شود که آن‌جا شد
حالا مگر چهار تا دانه سنگ را از داخل لپه پاک کنیم
در خانه
چه اتفاقی می‌افتد
چند تا لپه هم کج و کوله باشند!

قال مولانا علی(ع): «خُذِ الْحِکْمَةَ أَنَّى کَانَتْ؛ فَإِنَّ الْحِکْمَةَ تَکُونُ فِی صَدْرِ الْمُنَافِقِ، فَتَلَجْلَجُ فِی صَدْرِهِ حَتَّى تَخْرُجَ فَتَسْکُنَ إِلَى صَوَاحِبِهَا فِی صَدْرِ الْمُؤْمِنِ» (نهج‌البلاغه، ح79)
حکمت و دانش را فرا گیر هرجا که باشد، زیرا حکمت گاهى در سینه منافق است; اما در سینه او آرام نمى گیرد تا از آن خارج شود و در کنار حکمت هاى دیگر در سینه مؤمن جاى گیرد. (ترجمه مکارم)


برچسب‌های مرتبط با این نوشته: اقتصاد 144 - فرهنگ 89 -
نوشته شده توسط: سید مهدی موشَّح نظرات شما ^

در صفحه نخست می‌خوانید:  ضرر واقعی در بورس - یازده منهای یازده - جنگ ناگزیر - فونت علائم دعایی ترکیب با فونت فارسی - 
اصول تربیت فرزند 18 + دوشنبه 99 فروردین 18 - 4:0 عصر

«به شکایات با دقت رسیدگی شود»

اختلاف همیشه هست
مشکل پیش می‌آید
وقتی چند تا باشند
بدون دعوا نمی‌گذرد

وسواس زیادی باید خرج داد
عدالت مهم است
از آن مهم‌تر
حس ِ عدالت است
کودکان باید آرام باشند
آرامش داشته
وقتی بدانند به حق خود می‌رسند
آرام می‌شوند
لجباز نمی‌شوند
اگر یقین کنند حق‌شان ضایع نخواهد شد

اطاله دادرسی چند فایده دارد؛
نخست اهمیت است
می‌فهمد که به او اهمیت می‌دهیم
به اموال او
به جان و جسم او
اگر برادرش او را زده
اگر چیزی از او برداشته
برای ما مهم است
پس وقت زیادی می‌گذاریم

دوم کاهش است
کاهش مراجعات
وقتی بدانند دادرسی زمان‌بر است
دومی اگر به اولی ظلم کرده
اولی که قصد شکایت کند
دومی عذر خواهد خواست
کنار آمدن را ترجیح می‌دهد
تا این‌که مدت‌ها معطل شود
وقت زیادی که باید از دستشان برود
هر دو زودتر به مصالحه می‌رسند
یاد می‌گیرند چگونه توافق کنند

من این روش را تجربه کردم
همان‌قدر که اصرار داشتم خبرچینی بد است
ابرام بر این‌که شکایت خوب است
اگر دیگری صدمه زده
حق دارند شکایت کنند
بیایند و بگویند
اما اگر نزده
اگر کاری کرده که به او ربطی نداشته
این مصداق خبرچینی
گفتنش جُرم

وقتی برای شکایت می‌آمدند
دست هر دو را می‌گرفتم
نتوانند بروند
تا پایان دادرسی بمانند
شاکی آرام و شمرده باید طرح دعوی می‌کرد
تا پایان گوش می‌دادم
هم من و هم طرف مقابل
و بعد
نوبت دفاع
آن را نیز می‌شنیدم
نظر خود را می‌گفتم
اگر انتقاد داشتند
دوباره بررسی
تا پایان
پایان کجاست؟
وقتی هیچ‌کدام دفاعی نداشته باشند
انتقادی نتوانند بیاورند
قانع شوند به اصطلاح

تربیت به اعتماد نیاز دارد
اعتماد یعنی پناهش باشی
کجا؟
وقتی کسی حق او را می‌خورد
بداند همیشه پشت او خواهی بود
پشت ِ حق و حقیقت
بدانند ظلم در زیر سایه تو رخ نمی‌دهد
این را باور کنند!

[ادامه دارد...]


برچسب‌های مرتبط با این نوشته: مباحثه 267 -
نوشته شده توسط: سید مهدی موشَّح نظرات شما ^

در صفحه نخست می‌خوانید:  ضرر واقعی در بورس - یازده منهای یازده - جنگ ناگزیر - فونت علائم دعایی ترکیب با فونت فارسی - 
واقعاً سمبوسه + پنج شنبه 99 فروردین 14 - 7:0 صبح

درباره سمبوسه نوشته بودم
هندسه طراحی آن
مهندسی ِ سمبوسه
این‌جا

دیگر آسان شده
جمع کردن حرفه‌ای آن
با دانش این‌طور همه‌چیز ساده می‌شود
بدون آن سخت



تجربه قابل انتقال نیست
کسبی‌ست
شاگردی کند
ور دست استاد
خودش به دست بیاورد

اما
همین تجربه
وقتی علمی شد
به نگارش در آمد
به زبان علم
فرمول
این قابل انتقال است
راز پیشرفت همین
رشد
تجربه را باید علم کرد
تا به نسل بعد سپرد

غرب دنیای خود را علم کرد
تجربه خود از دنیا
و ما
اگر پای مکتب خود هستیم
دین خود
باید آخرت‌مان را علم کنیم
فرموله
تقوا و تهذیب و زهد و ایمان را
در تمام سطوح مردم و حاکمیت

بدون آن نمی‌شود
بدون آن نمی‌ماند
بدون آن مدام تکرار می‌شود
سلسله‌ای می‌رود و سلسله‌ای جدید می‌آید
دوباره روز از نو
مثل دولت‌هایی که مدام تکرار قبلی هستند
مسکن مهر که برود
مسکل ملّی می‌آید
هر بار باید «خودمان» تجربه کنیم
چرا؟!
زیرا تجربه قبلی به علم بدل نشده
فرموله نشده و در دانشگاه تدریس
مانده در ته قلب و دل آدم‌هایی که ماندنی نیستند

قال علی(ع): «الْعِلْمُ وِرَاثَةٌ کَرِیمَةٌ، وَ الْآدَابُ حُلَلٌ مُجَدَّدَةٌ، وَ الْفِکْرُ مِرْآةٌ صَافِیَةٌ.» (نهج‌البلاغه، ح5)
دانش، میراثى گرانبها، و آداب، زیورهاى همیشه تازه، و اندیشه، آیینه اى شفّاف است. (ترجمه دشتی)


برچسب‌های مرتبط با این نوشته: فرهنگ 89 - آشپزی 93 -
نوشته شده توسط: سید مهدی موشَّح نظرات شما ^

در صفحه نخست می‌خوانید:  ضرر واقعی در بورس - یازده منهای یازده - جنگ ناگزیر - فونت علائم دعایی ترکیب با فونت فارسی - 
اصول تربیت فرزند 17 + دوشنبه 99 فروردین 11 - 5:0 صبح

«نرسیدن بخشی از رشد است»

مادرها معمولاً این‌طور فکر نمی‌کنند
پدرها هم چه بسا
تصوّر ما این است:
کودکمان باید به تمام خواسته‌هایش برسد!

همه ما خاطرات بدی داریم
از نرسیده‌هایمان
از  غصه‌هایی که خورده‌ایم
وقتی
به آرزوهایمان دست نیافته‌ایم
اسباب‌بازی‌ای که دوست داشتیم
شهربازی‌ای که دلمان می‌خواست
لباسی که هوس‌مان بود
کفشی که داغش برایمان ماند
این‌ها هست
برای همه ما هست
معمولاً
ما با این‌ها بزرگ شده‌ایم

اشکال کار در بزرگی‌ست:
کودک من نباید داغ ِ نرسیدن به آرزوهایش را بچشد!

ما دقیقاً از همین مطلب غافل هستیم
این‌که
ما با همین‌ها «بزرگ» شده‌ایم
با «نرسیدن»هایمان
این‌ها ما را «قوی» کرده است
قدرتی که متوجه آن نیستیم

کودکان ما ضعیف بار می‌آیند
ناتوان
عدم قدرت بر تحمل مشکلات
و مقابله با آن‌ها
یاد نمی‌گیرند تلاش کنند
یاد نمی‌گیرند که چگونه بخواهند
و برای خواسته‌‌شان اقدام کنند
بسازند
ذخیره کنند
پس‌انداز کنند
آرزو کنند و برای آرزوهایشان فکر کنند
تصور کنند
رؤیاپردازی کنند
تا
تا...

تا در بزرگسالی برسند
به آن‌چه در کودکی نرسیدند
تولید کنند
مفید باشند
هم برای خودشان
و هم جامعه و محیط اطرافشان!

انسانی که به همه آرزوهای خود برسد
کودک یا بزرگ
دیگر انگیزه‌ای برای زنده بودن و زندگی ندارد!

[ادامه دارد...]


برچسب‌های مرتبط با این نوشته: مباحثه 267 -
نوشته شده توسط: سید مهدی موشَّح نظر دهید!

در صفحه نخست می‌خوانید:  ضرر واقعی در بورس - یازده منهای یازده - جنگ ناگزیر - فونت علائم دعایی ترکیب با فونت فارسی - 
سویشرتان + شنبه 99 فروردین 9 - 5:0 صبح

اولی را برای خودش دوخت
وقتی دوختش را یاد گرفت
خیلی زیبا در آمد

پارچه را همه با هم رفتیم از «سلامت» خریدیم
یک پارچه‌فروشی معروف در قم
با قیمتی مناسب‌تر از جاهای دیگر

اولین نفری که صدایش در آمد سیدمرتضی بود:
«یکی هم برای من بدوز!»

صبر کرد تا سرش خلوت‌تر شود
کارهای خیاطی دیگری در دستور داشت
لباس‌هایی که می‌خواست برای خودش بدوزد
وقتی پایان یافت
نوبت سیدمرتضی رسید

این‌بار رفتیم بازارچه موسی‌بن‌جعفر(ع)
نزدیک حرم
زیرزمین
همه پارچه‌فروشی
فراوان
گشتیم و پارچه مناسبی یافتیم
سیدمرتضی سیاه و قرمز را انتخاب کرد
همیشه رنگ قرمز در میان انتخاب‌هایش هست
نباشد نمی‌شود انگار
یک رنگ دیگر هم برای سیداحمد برداشتم
متری 40 هزار تومان
یک متر و نیم خریدیم
مقداری بیشتر برای احتیاط

سویشرت سیدمرتضی که تمام شد
سیداحمد خواست
برای مریم کار یک روز بود
دستش راه افتاده
کار را یاد گرفته
آخرین را هم دوخت
عالی شدند
هر سه تایشان



دخترم استاد شده
در همین مدتی که کلاس رفته

انسان این‌طور است
زود یاد می‌گیرد
اگر بخواهد
در سنین خُردی بهتر

نظام آموزشی ما خوب سامان نیافته
خوب طراحی نشده
همین است که جوانان ما بیکار می‌مانند
بی‌عار بار می‌آیند
بی‌سر و سامان
از بس که سرشان در کتاب و دفتر است

انسان اگر کار بلد باشد
اعتماد به نفس هم پیدا می‌کند
هویّت هم
احساس کامل بودن می‌کند
توانایی
- دخترم همین الآن تو می‌توانی یک تولیدی بزنی
فقط همین سویشرت را اگر بدوزی
می‌توانی تولید انبوه کنی
درآمدی برای خودت و خانواده آینده‌ات

با زیپ و دگمه و قیطان و همه مخلّفات
بیشتر از 80 هزار تومان نشد
اما
در بازار
همین را 120 می‌فروشند
حداقل
قیمت کردیم!

قال إمام علی(ع): «إِنَّ مِنْ أَحَبِّ عِبَادِ اللَّهِ إِلَیْهِ عَبْداً أَعَانَهُ اللَّهُ عَلَى نَفْسِهِ، فَاسْتَشْعَرَ الْحُزْنَ وَ تَجَلْبَبَ الْخَوْفَ، فَزَهَرَ مِصْبَاحُ الْهُدَى فِی قَلْبِهِ وَ أَعَدَّ الْقِرَى لِیَوْمِهِ النَّازِلِ بِهِ، فَقَرَّبَ عَلَى نَفْسِهِ الْبَعِیدَ وَ هَوَّنَ الشَّدِیدَ» (نهج‌البلاغه، خ87)
محبوبترین بندگان در پیشگاه خداوند بنده اى است که خداوند به تسلّط بر نفسش او را یارى داده، پس اندوه را شعار خود کرده، و خوف از عذاب را تن پوش خویش، از این رو چراغ هدایت در دلش روشن شده، و طاعت و عمل براى روز مرگ آماده کرده، پس روز قیامت را بر خود نزدیک، و سختى را بر خویش آسان نموده است. (ترجمه انصاریان)


برچسب‌های مرتبط با این نوشته: عکس 362 - فرزند 535 - خیاطی 10 - سیده مریم 281 - سید احمد 274 - سید مرتضی 271 -
نوشته شده توسط: سید مهدی موشَّح نظرات شما ^

در صفحه نخست می‌خوانید:  ضرر واقعی در بورس - یازده منهای یازده - جنگ ناگزیر - فونت علائم دعایی ترکیب با فونت فارسی - 
اصول تربیت فرزند 16 + دوشنبه 99 فروردین 4 - 5:0 صبح

«فریاد برای همه نامفهوم است»

کودکی که بلند صحبت می‌کند
داد می‌زند یعنی
هدفش چیست؟
به چه می‌خواهد برسد؟

فریاد زدن یک روش استاندارد است
عمومی
برای جلب توجه
تا مخاطب به گفته ما گوش بسپارد
تا اطاعت کند

حیوانات هم فریاد می‌زنند
نعره می‌کشند
عرعر می‌کنند
هر کدام که قوی‌تر
صدای نعره هم بیشتر
که بترساند
که غلبه کند
که مطیع خود سازد
کودکان هم همین قصد را دارند
وقتی با فریاد بیان می‌کنند
برای هر مطالبه‌ای

من پاسخ نمی‌دهم
از ابتدا نمی‌دادم
وقتی کودکم فریاد می‌کشید
بلند چیزی را می‌گفت:
«وقتی داد می‌زنی نمی‌فهمم چی می‌گی، آرام بگو تا بفهمم»

یادشان دادم
عادتشان
ناکارآمد کردم فریادشان را
تا دیگر نکشند
تا دیگر بلند صحبت نکنند
از همان کودکی جلوی داد زدن‌شان را گرفتم
با عبارت‌های مختلف توجیه کردم:
«مردم کسی را که داد می‌زند دوست ندارند»
«می‌خواهی با داد زدن من را مجبور کنی؟»
«من اگر تسلیم داد تو شوم، بابای ضعیفی خواهم بود، دوست داری بابات ضعیف باشد؟»
«فکر می‌کنی صدای تو از من بلندتر است؟ می‌خواهی من هم داد بزنم ببینیم چه کسی خواهد ترسید؟»

کودکان باید یاد بگیرند
با داد و فریاد نمی‌شود رسید
این را اگر بفهمند
دیگر فریاد نمی‌کشند
آرامش را به خود و دیگران هدیه می‌کنند!

[ادامه دارد...]


برچسب‌های مرتبط با این نوشته: مباحثه 267 -
نوشته شده توسط: سید مهدی موشَّح نظر دهید!

<   <<   26   27   28   29   30   >>   >

دوشنبه 04 تیر 16

امروز:  بازدید

دیروز:  بازدید

کل:  بازدید

برچسب‌های نوشته‌ها
فرزند عکس سیده مریم سید احمد سید مرتضی مباحثه اقتصاد آقامنیر آشپزی فرهنگ فلسفه خانواده کار مدرسه سفر سند آموزش هنر روحانیت بازی خواص فاصله طبقاتی دشمن فیلم ساخت انشا خودم خیاطی کتاب جوجه نهج‌البلاغه تاریخ فارسی ورزش طلاق
آشنایی
سید مهدی موشَّح - شاید سخن حق
السلام علیک
یا أباعبدالله
سید مهدی موشَّح
آینده را بسیار روشن می‌بینم. شور انقلابی عجیبی در جوانان این دوران احساس می‌کنم. دیدگاه‌های انتقادی نسل سوم را سازگار با تعالی مورد انتظار اسلام تصوّر می‌نمایم. به حضور خود در این عصر افتخار کرده و از این بابت به تمام گذشتگان خود فخر می‌فروشم!
فهرست

[خـانه]

 RSS     Atom 

[پیام‌رسان]

[شناسـنامه]

[سایت شخصی]

[نشانی الکترونیکی]

 

شناسنامه
نام: سید مهدی موشَّح
نام مستعار: موسوی
جنسیت: مرد
استان محل سکونت: قم
زبان: فارسی
سن: 44
تاریخ تولد: 14 بهمن 1358
تاریخ عضویت: 20/5/1383
وضعیت تاهل: طلاق
شغل: خانه‌کار (فریلنسر)
تحصیلات: کارشناسی ارشد
وزن: 125
قد: 182
آرشیو
بیشترین نظرات
بیشترین دانلود
طراح قالب
خودم
آری! طراح این قالب خودم هستم... زمانی که گرافیک و Html و جاوااسکریپت‌های پارسی‌بلاگ را می‌نوشتم، این قالب را طراحی کردم و پیش‌فرض تمام وبلاگ‌های پارسی‌بلاگ قرار دادم.
البته استفاده از تصویر سرستون‌های تخته‌جمشید و نمایی از مسجد امام اصفهان و مجسمه فردوسی در لوگو به سفارش مدیر بود.

در سال 1383

تعداد بازدید

Xکارت بازی ماشین پویا X